نوشته های طنز ۱۳۸۵-۱۳۸۶

گرته برداری از کرسی گویی - جوات یا خز؟

در سالهای اخیر فرهنگ گویشی عامه یا همان کرسی گویی دستخوش تغییرات شگرفی شده است و نمیتوان تاثیر توسعه ارتباطات جهانی و پیشرفت فن آوری را در آن کتمان کرد. از این رهگذر واژگان بسیاری بوجود آمده, تغییر معنا داده یا از بین رفته اند. در این نوشته میخواهیم به تحلیل و بررسی دو واژه “جواد” (جوات) و “خز” بپردازیم. اخیرا میبینیم که این دو واژه در بین جوانان باب شده اند اما متاسفانه در جایگاه مناسب خود ادا نمیشوند.

کلمه جواد از ریشه جوات نشات میگیرد و در گذشته به کسانی که با صدای “جوت جوت” شتر ها را صدا می زدند نسبت داده می شد. ولی در مورد واژه خز دو نظر متفاوت وجود دارد.گروهی ریشه آنرا خز به معنای موی حیواناتی مانند سنجاب می دانند و گروه دیگری منشا آنرا واژه “خزی” به معنای خواری و زبونی میدانند. در مورد تفاوت این دو واژه و جایگاه آنها در فرهنگ عامه نظرات متعددی بیان شده. عمده کارشناسان بر این عقیده اند که جوادیت در حقیقت یک مکتب یا اصطلاحا یک تیپ است که گروهی از مردم به آن روی آورده و از آن تبعیت می کنند. اما خزی یا خز بودن را در فرهنگ عامه میتوان دِ مده بودن تعریف کرد.

در اینجا برای اینکه تفاوت این دو واژه را بهتر درک کنید به ذکر چند مثال اکتفا میکنیم.
مثلا اگر کسی همزمان از پیراهن و شلوار پارچه ای همراه با کفش کتانی و کوله پشتی استفاده کند خز است اما اگر شلوار خمره ای همراه با پیراهن گشاد و گل گلی بپوشد جواد است.
اگر کسی موسیقی مورد علاقه اش بنیامین و بک استریت بویز (Backstreet boys) باشد خز است اما اگر به جواد یساری, عباس قادری و یانی علاقه داشته باشد جواد است.
اگر 6 جوان سوار بر پراید مشکی به همراه گیتار کلاسیک به پارک جمشیدیه رفته و در آنجا آهنگ های فرامرز اصلانی را دسته جمعی بخوانند عمل خزی انجام داده اند اما اگر همان 6 جوان سوار بر پیکان جوانان نارنجی رنگ به جاجرود رفته در کنار جاده دسته جمعی با ترانه های شهرام شبپره حرکات موزون انجام دهند عمل جوادی را مرتکب شده اند.
اگر دانشجویی در ترم اول عاشق دانشجوی دیگری شده به خواستگاری برود و ازدواج کند خز است اما ازدواج دانشجویی کلا کار جوادی محسوب میشود (این تنها موردیست که شخص خز , جواد هم میشود!!).
اگر دانشجویی با شلوار لی , پیراهن , ساسپندر و در حالی که شلوارش را تا گردن بالا کشیده به دانشگاه بیاید خز است اما دانشجویی که با ریش پروفسوری , شلوار لی , کاپشن احمدی نژادی و کیف سامسونت به دانشگاه می آید جواد است.
اینکه شخصی به شمال کشور سفر کند با خود مایو نبرد و در آنجا مایو کرایه کند و شنا کند خز است اما اگر شخصی بدون مایو به شمال کشور سفر کند و در آنجا با شورت و عرق گیر به شنا بپردازد جواد است.

امید است با خواندن این نوشته شما از این پس این دو واژه را در جایگاه مناسب خود به کار ببرید.

بررسی ترانه زیارت عباس قادری 

پارسال در چنین روزهایی بود که مقاله ای با عنوان گرته برداری از کرسی گویی را بلاگ کردم. در آن مقاله یه بیان تفاوت دو واژه خز و جواد و تبیین ایدئولوژی این دو واژه به طور خلاصه پرداختم،‌حال پس از گذشت یک سال تصمیم دارم با این یاداشت وارد مقوله جوادیسم شوم و این خرده فرهنگ را از دیدگاه موسیقایی بررسی کنم.
سالهاست که مردم ما با موسیقی عجین شده اند و موسیقی جواد را که عموما اختصاص به قشر راننده و جواد داشته، گوش کرده اند؛ لذت برده ،مسخره کرده، و یا نهی کرده اند. اما این بار میخواهیم این نوع موسیقی را از دیدگاه دیگری بررسی کنیم و برای این کار یکی از به یاد ماندنی ترین ترانه ها را انتخاب کرده ایم.
تقریبا همه ما ترانه زوار یا زیارت عباس قادری را شنیده ایم و با آن ارتباط بر قرار کرده ایم. این ترانه یکی از معروف ترین ترانه های این ژانر است که در اینجا متن آنرها می آوریم سپس به نقد و بررسی آن میپردازیم.

پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت
برگشتنی یه دختر خوشگل و با محبت
همسفر ما شده بود و همراهمون میومد
به دست و پام افتاده بود این دل بی مروت
حالا میگفت برو بهش بگو…دوست دارم بی گفتگو
هر چی میخواد بگه…بگه
هر چی میخواد بشه بشه
راز دلم رو گفتم…اینو جواب شنفتم:
– تو زواری پسر…آخه چقدر نادونی!!؟…اومدی زیارت یا که چشم چرونی!!؟

گفتم به اون زیارتی که رفتم…قسم به اون عبادتی که کردم…
قسم به اون قفل و دخیل که بستم..
بعد خدا من تو رو میپرستم!ء

اولین مطلبی که در این ترانه نمود پیدا میکند و آنرا متفاوت میسازد شکل داستانی آن است. کمتر میبینیم که ترانه سرا های معاصر ما از این نوع ترانه استفاده کنند ، در حالی که در گذشته بیان عقاید به صورت داستان و حکایت مرسوم بوده. از آن جمله مثنوی معنوی و بوستان و گلستان سعدی که پند های بسیاری در این غالب عرضه داشته اند.
در ادامه بررسی ترانه یه جند مصرع اول آن توجه میکنیم. ترانه سرا در ابتدا به زیارت و دسته جمعی بودن آن اشاره میکند و به نظر میرسد هدف او از این واژگان جلب اعتماد شنونده ایرانی بوده است. ما ایرانی ها ذاتا مذهبی هستیم و زیارت جمعی از دیرباز در فرهنگ ما وجود داشته است. با این شروع، ترانه سرا و خواننده کاملا اعتماد شنونده ایرانی را به خود جلب کرده و او را برای گوش دادن به ادامه ترانه به آرامش دعوت میکنند.
پس از این شروع آرامش بخش، ترانه سرا ناگهان وارد قسمت هیجانی داستان میشود که برخی کارشناسان منتقد این شروع برق آسا هستند ، اما شاید هدف از این واژگان، از جمله عبارت “دختر خوشگل و با محبت” ایجاد یک طنز لطیف باشد که بین این قسمت و قسمت قبل بر قرار است. این تناقض لطیف در شنونده ایجاد هیجان میکند و تمام هواس او را به ترانه و پیام آن معطوف میکند.
پس از این مقدمات به بدنه اصلی ترانه میرسیم ، جایی که دو سوال مهم به ذهن شنونده خطور میکند و ما تلاش میکنیم پاسخی در خور به آنها بدهیم.

1-چرا دختر خوشگل و با محبت در راه رفت رویت نشده است؟
2- شخصیت اصلی داستان عاشق شده یا اسیر هوس است؟

برای پاسخ به این دو سوال چند نکته قابل ذکر است. طبق نظر بسیاری از کارشناسان، معشوق در راه رفت نیز همراه عاشق بوده ولی پس از انجام زیارت و پاک شدن روح است که انسان میتواند عشق واقعی را تجربه کند. در حقیقت با اتصال و اتکال به آن معشوق واحد است که میتوان عشق زمینی را درک نمود و به همین دلیل است که عاشق پس از زیارت، ناگهان با دیدن صورت یار صد دل عاشق او میشود. این عشق است و هوس نیست. چند دلیل دیگر نیز برای اثبات پاک بودن عشق عاشق در این ترانه وجود دارد، از جمله آنکه عاشق بی هیچ مقدمه ای عشق خود را اظهار میکند؛ که شاید اگر هوس بود با عقل همراه میشد و شخصیت اصلی داستان با سیاست و درایت وارد میشد و هرگز بدون مقدمه و تفکر عشق خود را به معشوق بیان نمیکرد. اینجا ترانه سرا به تقابل عشق و عقل نیز اشاره ای میکند.
پاسخ معشوق نیز در نوع خود جالب است و یاد آور آن بیت معروف است

بیت:
اگر با من نبودش هیچ میلی // چرا جام مرا بشکست لیلی

بله…معشوق نیز همچون ما میخواهد بداند که عشق عاشق پاک است یا هوس، و برای پی بردن به این مهم به عاشق سرکوب میزند. ولی عاشق دلباخته همان اثباتی را که ما پیشتر برای پاک بودن عشقش آوردیم بیان میکند. او به زیارت و به خدا قسم میخورد و به معشوق میفهماند که من با دلی پاک و آکنده از عشق به معشوق ابدی تو را دیدم و عاشقت شدم و این چیزی حز عشق پاک نیست.
ترانه همین جا به پایان میرسد و ما پاسخ نهایی معشوق را نمیفهمیم . این نشان دهنده ابدی بودن عشق است،‌عشقی که نیازی به پاسخ معشوق ندارد و تنها معشوق است و دیگر هیچ.

میبینیم که بسیاری از دوستان این ترانه ها را به سخره میگیرند. اما تفکر در همین مضامین میتواند دریچه ای تازه بر ما باز کند…بیایید از پنجره ای زیباتر به اطراف بنگریم . قطعا به همین منظور به اینجا آمده ایم